به گزارش خبرنگار بخش تئاتر خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، این قطار یا همان «ترن» چندمین همکاری مشترک میان نیما دهقان و حمیدرضا آذرنگ است.
هفت جوان روی صحنه، آن سوتر حسین پاکدل و روبهرو نیما دهقان... و این هفت جوان، همه خندان، مسافران «ترن» هستند که میآیند به زمین ... راهی طولانی در پیش است به اندازه فاصله آسمان تا زمین...
نیما دهقان نه متعلق به خانواده شهید است و نه از نزدیک جنگ را دیده اما شهدا را دوست دارد. دوست دارد از آنها بگوید و به قاب صحنه ببرد و تصویری ارایه کند، شبیه ما، واقعی اما دوستداشتنی.
این کارگردان تئاتر «ترن» را ادامه تجربیات مشترکش با حمیدرضا آذرنگ میداند و به ایسنا میگوید: «امیدوارم بتوانیم با این نمایش فضای جدیدی خارج از کلیشههای دفاع مقدس را تجربه کنیم و این اثر هم در متن و هم در اجرا الگوی تازهای باشد.»
دهقان به زندگی زمینی اشاره میکند، به دغدغههای روزمره و عصری که در حال پیشرفت است و شهدایی که نتوانستهایم آنها را به روز کنیم و ادامه میدهد:«تصویری که از شهید ارایه میدهیم مال سال 67 است. میخواهیم تصویر سال 91 را ارایه بدهیم تا تماشاگر درکش کند و دوستش داشته باشد.»
اما خودش هم میداند که این به روز کردن کار دشواری است، حساسیتهای بسیار دارد و توضیح میدهد:« اصولا تئاتر یک ریسک است و هر هنرمندی ریسک میکند. من تصویری را که دوست دارم ارایه میدهم و مطمئنم اگر من و گروهم آن را دوست داشته باشیم، حتما تماشاگر هم آن را دوست خواهد داشت.»
نیما دهقان اصلا جنگ را ندیده، سالهای جنگ در بندرعباس بوده است اما آدمهای جنگ را دوست دارد آن چنان که خودش میگوید: «نمیدانم چرا حس خوبی به این آدمها دارم. فکر میکنم اگر بخواهیم آنها را بفهمیم باید آنها را به امروز بیاوریم. شاید شکلها تغییر کند اما محتوا و درونمایه همان است؛ همان ایثار، صداقت و عشق...
اما این به روز کردن همان اندازه که جذاب و ضروری است، خطرناک هم هست، چون حساسیتها بر این آدمها و بر این موضوعات بسیار بالا است.»
وی که این شرایط را به خوبی درک میکند، میگوید: «اگر یک متن خارجی کار میکردم این همه دردسر نداشتم. این متن به اندازه 10 نمایشنامه فراز و نشیب داشته است. البته اینها را از روی انتقاد نمیگویم این سختی را دوست داشتم. وظیفه خود میدانم این سختی را بکشم تا سطح توقع مردم را از این نمایشها بالا ببرم تا مردم فقط به کلیشهها عادت نکنند، نباید هدفمان فقط اجرای یک تئاتر باشد بلکه باید به آن اثر باور داشته باشیم.»
نیما دهقان که اجرای نمایشهایی چون «خنکای ختم خاطره» و «دومتر در دومتر جنگ» را در کارنامه هنریاش دارد، میگوید:« کار جنگی نباید سهلالوصول باشد که از چشم بیفتد، بلکه باید آرزوی تئاتریها باشد که نمایشی جنگی اجرا کنند. به بنیاد روایت فتح تهیهکنندهمان گفتم اصلا نمیخواهم سالن را مجانی پر کنید. مردم باید برای تماشای این نمایش بلیت بخرند، چون این قصه، قصه خودمان است، قصه مردم ما است. نمایشنامههای دیگر را رد نمیکنم ولی این قصهها باید مانند همه نمایشنامههای دیگر مهم باشد.»
کارگردان «ترن» موضوع دیگری که با آن مخالف است، مناسبتی شدن کار جنگی است که آن را اینگونه توضیح میدهد: «خیلی تلاش شد، شروع اجرای ما 31 شهریور یا 3 خرداد باشد اما نمیخواستیم نمایشمان مناسبتی باشد چون این قصه، مال همه زمانها است.»
دهقان ذهنیت بازیگران را درباره متن به هم میریزد، این نکتهای است که بازیگران نمایشش به آن اشاره میکنند و حالا خودش اینگونه توضیحش میدهد: «از نظر من تئاتر یک جادو است و باید تماشاگر را جادو کنیم. هیچ پیامی به تماشاگر نمیدهیم بلکه خودش باید آن را کشف کند، برای رسیدن به این جادو باید آنچه را که هست به هم بریزیم و مهمتر از همه متن را به هم میریزیم و از نو میسازیم، مثل ققنوس که هر بار میسوزد و از نو زاده میشود. این به معنای بیوفایی به متن نیست که زایش دوباره است و اینچنین است که توقع تماشاگر را هم میشکنیم تا با دنیایی نو روبرو شود.»
***********
مرگ و زندگی به هم میآمیزند و آسمان و زمین به هم میرسند تا مسافران قطار پیاده شوند هریک در ایستگاهی و بشنویم، ببینیم قصهای را، قصه یکی از زمینیان و آنکه آنها را به زمین میآورد، حسین پاکدل است؛ که این بار نه نویسنده است نه کارگردان و نه مدیر تئاتر که بازیگری است روی صحنه با نمایشی که «ترن» نام دارد.
پاکدل مجموعه فعالیتهای نمایشی را جدا از هم نمیداند و میگوید: « حتی لحظهای که مینویسیم، گاه شبها در خلوت خودمان نقش را بازی میکنیم، حسش را، لحنش را ضمن اینکه کارگردانی هم بخش زیادی از راه بازیگری را هموار میکند.»
بازی او را در آثار تصویری دیدهایم اما «ترن» اولین تجربه حضورش روی صحنه تئاتر است. تجربهای که پاکدل در توضیحاش میگوید: «در دورهای ترجیح دادم روی صحنه تئاتر نروم اما جلوی دوربین میرفتم ولی مجموعه فعالیتهای نمایشی را در یک راستا میبینم. البته حیطههایی مانند طراحی صحنه، نور، گریم و ... که عناصر کمک کننده به درام هستند، قدری جداترند ولی کارگردانی و بازیگری عناصر نزدیکتری به خلق درام هستند. به همین دلیل خودم تعجب نمیکنم که روی صحنه هستم. از سوی دیگر شخصیت خود نیما و متنی که پیشنهاد داد آنقدر جذاب بود که واقعا عاشقانه در خدمت این کار هستم چرا که پیش از این در موارد زیادی دوستان لطف داشتند و پیشنهاد بازی مطرح میکردند.»
حسین پاکدل چهره موفق و محبوبی در تئاتر است و نیما دهقان جوانی خوشفکر و حالا این دو مسافر یک «ترن» هستند، پاکدل درباره همکاریاش با کارگردانی از نسل جوانتر میگوید: «نیما، جوانی است همراه با دنیایی اندیشه و سن واقعیاش چیزی نیست که دیده میشود. ویژگی مشهودش این است که به آنچه روی صحنه میگوید، باور دارد. کارش برایش جدی است و برایش زحمت میکشد، همچنانکه کار هنری و جاودانه بدون زحمت خلق نمیشود.»
از حال و هوای نمایش که میپرسم، میگوید: «رسالتی که در این کار است و حق مطلبی که درباره شهدا به ویژه شهدای مفقودالاثر ادا میکند، ادای دینی بسیار محترمانه است. اینکه ما زمینیها چقدر فراموشکاریم، چگونه آن فداکاریها و مجاهدتها فراموشمان میشود و از یاد میبریم، روی چه خاکی پا میگذاریم.
نمایش «ترن» آنگونه که عوامل سازندهاش میگویند تلنگری است برای ما زمینیها که در بیرحمی زندگی روزمره فراموش میکنیم آسمانیها را و اینگونه است که پاکدل میگوید: « مطمئنم تماشاگر لحظاتی در خودش فرو میرود چون شهدا باارزشترین میراثی است که از هشت سال دفاعمان برایمان مانده و اگر بتوانیم آن را هرچه زیباتر در اثری نمایشی تجلی دهیم، توانستهایم بخشی از وظیفهمان راانجام دهیم و از این خواب، فراموشی و رخوت بیرون بیاییم.»
به گفته پاکدل «ترن» از جوانانی میگوید که؛« تلاش و فداکاریشان در عین گمنامی و ندیده شدن بود، شهدای بزرگی که از دوربین فرار میکردند و حالا کمترین تصاویر از آنها وجود دارد. آنها که بدون چشمداشت فنای در خدا بودند و امروز اگر بخواهیم به شکل کاملا رئالیستی واقعیت آنها را نشان دهیم باز هم شعاری به نظر میآید و وظیفه این نمایش دور کردن ما از دیار فراموشان است بدون اینکه بخواهد شعار بدهد.»
مدیر پیشین تئاتر، پایداری و استمرار نیما دهقان را در حوزه تئاتر و آدمهای جنگ یادآور میشود و ادامه میدهد:« میتواند نبض صحنه را در دست بگیرد. میتواند کاری کند تا تماشاگر به اراده او پلک بزند و این کار بزرگی است که به راحتی انجام نمیشود. نمایش زیاد اجرا میشود ولی آنچه ما را به خودمان یادآوری کند، کم است.»
«ترن» آدمهای دیگر هم دارد؛ زمینیها، همانها که مسافران این قطار مهمانشان میشوند، مسافرانی که هر یک در ایستگاهی پیاده میشوند تا سراغ بگیرند از عزیزی که بر زمین جا گذاشتهاند؛ الهام کردا یکی از این زمینیها است، بازیگری که پیش از این هم در نمایش «آنفولانزای خوکی» و «خنکای ختم خاطره» و «خاموشی دریا» با نیما دهقان همکاری کرده است، در «ترن» دو نقش بازی میکند.
الهام کردا از تجربهی حضور در دو نقش سخت در این نمایش میگوید: «در شکلی که نیما کار میکند، ذهنیات ما را از نقشها به هم میریزد؛ به این معنا که بازیگر بعد از خواندن متن، ذهنیتهایی از نقش پیدا میکند اما نیما دهقان تمام آن ذهنیات را به هم میریزد و همین کار را سخت میکند. با این حال این تفاوت متن و اجرا برای بازیگر بسیار جذاب هم هست.»
آیا این «ترن» شبیه «خنکا...» است، این کنجکاوی بسیاری از تماشاگرانی است که «خنکا» را دوست داشتهاند و الهام کردا بازیگری که در هر دو نمایش حضور داشته میگوید: «شاید همه فکر کنیم شبیه «خنکا..» است چون مربوط به جنگ و شهدا است ولی هم در متن و هم در اجرا، اتفاق دیگری است و این دو فقط در تم اصلی شبیه هم هستند.
زمینی دیگر نمایش «ترن»، علیرضا محمدی است. بازیگری که همکاریهای زیادی با نیما دهقان داشته اما در نمایش «خنکا...» بازی نکرده است.
محمدی که نمایشنامه «ترن» را یکی از بهترین متون حمید آذرنگ میداند، میگوید: «این اثر به خودی خود آنقدر جذاب است که بازیگر را به انتخاب وا دارد اما بخش زیادی از دلیل حضور من در این نمایش، به دلیل همکاریهای قبلی است که با این گروه داشتهام. قلم حمید را بسیار دوست دارم و نیما هم جزء آن دسته از کارگردانهایی است که حتی بدون خواندن متن، میتوان به او اعتماد کرد، چون کارش را بلد است و میداند چه میخواهد، جزء معدود کارگردانهایی است که سبک خاص خود را دارد، کارهایش شناسنامه دارند و این برایم بسیار جذاب است. »
متن هنوز در حال تکمیل است، ممکن است محمدی در این نمایش دو یا سه نقش را بازی کند. برای محمدی فرقی نمیکند در این نمایش چه نقشی بازی کند آنچنانکه خودش میگوید: « همه بچهها برای این کار یک دل هستند و از تمام توانشان استفاده میکنند. نقش برای ما چند نفر که قبلا با این گروه همکاری کردهایم، خیلی مهم نیست. شاید در کارهای دیگر خیلی برایم مهم باشد اما چون به گروه نیما تعلق خاطر بسیاری دارم، ممکن است در نمایش او حتی یک نقش کوتاه هم بازی کنم چون کار گروهی است و همه دوست داریم در آن دخیل باشیم.»
دیگر مسافران (بازیگران) «ترن» به ترتیب الفبا عبارتند از: وحید آقاپور، عباس امیری، رضا بهرامی ، حسین پاکدل ، حامد پورزارع ، جواد پولادی ، امیر جعفری ، امیر جنانی ، شهرام حقیقت دوست ، سینا رازانی ، ریما رامین فر ، مجید رحمتی ، نیما رئیسی ، علی سلیمانی سَرنسَری ، مهراوه شریفی نیا ، فرزین صابونی ، سهیلا صالحی ، مهدی صباغی ، دایانا فتحی ،الهام کردا ، روح الله کمانی ، کوهزاد کنعانیان ، علیرضا محمدی ، میثم میرزایی ، نازگل نادریان ، سیروس همتی.